یارب

آشفته زمانیست، یارب کمکم کن

افت زندگانیست ، یارب کمکم کن

یک لحظه دلم بی عشق آسوده نباشد

عشقی که به نا پاکی آلوده نباشد

ای چشم  امید من

بر لطف عطای تو

گر من هنر دارم

باشد به رضای تو یارب، یارب، یارب،یارب

آه خوبی و بدی بر همه تاثیر گذار است

راهی بکشانم که به خوش نامی قرار است

از نیک سرشتی منو بی بهره نگردان

این بنده ی درمانده به در گاه تو زار است. یارب، یارب، یارب

یارب من من را بستان و تهی ام کن

طوطی صفت و آینه وار همچو نی ام کن

کان هرسه ندارد به خود با رمنیت

بی خود ز خود از مستی آنگونه می کن. یارب، یارب، یارب

یک لحظه دلم بی عشق آسوده نباشد

عشقی که به نا پاکی آلوده نباشد

ای چشم امید من

بر لطف عطای تو

گر من هنری  دارم

باشد به رضای تو

یارب،یارب، یارب،یارب

   این را به دوستان عزیزم تقدیم می کنم. (شاعر: بابک رادمنش)

بهار

همه فصلها قشنگی خاص خود را دارند. ولی وقتی بهار می آید نمیتوانم مقاومت کنم و ناخود آگاه میگم قشنگ ترین فصل ها بهار است. به هر طرف که نگاه کنی یک تابلوی قشنگ را طبیت برایت نقاشی کرده که دلت میخواهد ساعتها نگاهش کنی. بخصوص امسال چون بهار طولانی تر هم شده.

هنوز از گرما خبری نیست، تنها چیزی که کم داریم این زنده رود زیباست که همچنان خشک و بی آب مانده است.

ای کاش همه ی آدمها فرصت داشتند و میتوا نستند بدون هیچ  فکر و دغدقه ای چشمانشان را پر از این زیبایی کنند.

این هم عکسی زیبا از دید من تقدیم به دوستان عزیزم

داره یک سال میشه

باورم نمیشه همین دیروز بود که با چه هیجانی توی وبلاگم شروع به نوشتن کردم. از اون روز حدود یکسال میگذرد.

در نوشتن خیلی تنبل هستم ولی با این حال در این مدت خیلی چیزها از دوستانی که دور و برم بودن یاد گرفتم.

از آقای کاوه ی همه چیز دان بگیر تا دچار شیطون، از شیما، تارا، عاطفه، شهریار، شهاب، و حتی دوستانی که گاهی سر میزدند و من هم گاهی به آنها سر میزدم.

بخاطر  همین میخواستم یک یادآوری به همه بکنم  که خیلی خوشحالم که این همه دوست خوب دراین مدت پیدا کردم و همیشه به یادشان هستم.