چند روز پیش یه مطلب قشنگ خواندم و حیفم آمد که آنرا ننویسم. (ترجمه ع پاشایی است)

آن می داند

لب فرو می بند.

آن که می گوید

نمی داند.

گرفتن ِ  روزنه ها،

بستن ِ  در ها،

تیغه را کُند

بند را سُست

روشنایی را کم کن.

با غبار  ِ  راه یگانه باش

پس به همانی ِ  ژرف می رسی.

آن گاه با عشق

یا با انکار نمی شود بر تو چیره شد.

نمی شود با سود

یا با زیان بر تو چیره شد.

نمی شود با ستایش

یا با نکوهش بر تو چیره شد.

پس آن گاه تو زیر آسمان بزرگی را خواهی یافت.